عرفه ۹۴ مصلی دانشگاه
سرم گذاشتم روی شانه ف و گریه کردم جلسه دومی که میم میامد
عرفه ۹۵ حرم امام رضا بودم خون گریه می کردم .اوج حال بدم بود و رفتن .
عرفه ۹۶ .گلستان شهدا بودم .حالم هنوز خراب .
عرفه ۹۷ .مصلی دانشگاه
عرفه ۹۸ مصلی دانشگاه بلند بلند گریه کردم و خواستم از خدا که از دلم و یادم بری .اگه درست نمیشه
عرفه ۹۹ .
عیدتون مبارک
پ ن :هرکسی اسماعیلی داره که باید به قربانگاه ببرد .من منتظر نشونه ام .
پ ن :به تاریخ اشک های بلند بلند .شکلات مشهدی که اون بچه بهم داد .
پ ن :چند روزه خوب نخوابیدمخوابم میاد .چشمام درد می کنند .
درباره این سایت